علم را با عمل همراه باید ساخت ، و آن که آموخت به کار بایدش پرداخت ، و علم عمل را خواند اگر پاسخ داد ، و گرنه روى از او بگرداند . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :0
بازدید دیروز :0
کل بازدید :2521
تعداد کل یاداشته ها : 5
04/1/6
1:27 ع

روزگار عجیبی است هر گوشه ، در هر خیابان یا بین دوستان را که نگاه می‌کنی درباره این کلمه می‌شنوی مخصوصا بین کسانی که ادعای متال‌بازی و گوش دادن به موسیقی متال به خصوص سبک بلک‌متال را یدک می‌کشند.
چیزی که الان در جامعه مشاهده می‌شود باب شدن شیطان پرستی و انداختن پنتاگرام در گردن است.
بلک‌متال Darkthrone ، مرلین مانسن ( مریلین مانسن )، نیرو انا ، آنتون لاوی، کلیسای شیطان ، satanic bible ، آدم خواری ، skull-n-bone .... احتمالا دست کم یکی از این کلمات را تاکنون شنیده‌ و آدم های زیادی را هم دیده‌اید که خودشان را طرفدار این نامها و گروهها می‌دانند.
موسیقی های آنها را گوش می‌دهند ، گاه‌ لباس‌های عجیب و غریب می‌پوشند، نشانه های خاصی دارند و به قول خودشان تیریپ خفن می زنند!
از اینها که بگذریم حتما زیاد هم شنیده‌اید که در فلان کشور یک عده شیطان پرست یک آدم را تیکه تیکه کردند یا خوردند یا فلان جنایت را انجام دادند. در این شرایط بر خود واجب دیدم تحقیقی کوتاه در این زمینه برای آگاهی بیشتر مردم عزیز تهیه کنم:                                                                                                                           
مفهوم شیطان در طول قرنها مورد مکاشفه قرار گرفته‌است. شاید بتوان تاریخچه شیطان پرستی را به قرون اولیه پیدایش آدمی نسبت داد.
موضوعی که امروزه درباره شیطان پرستی قدیمی وجود دارد و در برخی کتابها دیده می‌شود به این مطلب برمی‌گردد که اصولا شیطان را کلیسا به وجود آورد تا تمام بدیها و پلیدیها را به آن نسبت دهد تا به نوعی هم خدمتی به بشریت کرده باشد و گناهان را از خود دور کند و جادوگران را نیز که در قرون وسطا از قدرت زیادی برخوردار بودند با عنوان جادوگران سیاه به عنوان پیروان شیطان معرفی کند تا هم گناهان را دفع کند و هم قدرت جادوگران را کم کند.                                                                         
 شیطان پرستی به معنی پرستش شیطان به عنوان قدرتی فوق العاده قوی و بسیار قوی تر و موثرتر از نیروهای خوب دنیوی همچون خداست.
در شیطان پرستی شیطان به عنوان نماد قدرت و حاکمیت بر روی زمین، قدرتی به عنوان برترین قدرت دو جهان مورد توجه و پرستش قرار دارد و این دنیایی را که به عنوان دوزخ برشمرده می‌شود قانونمند می‌کند.
در شیطان پرستی، غیر از استفاده از شیطان به عنوان قدرت تاریکی و قدرت مطلق از نیروها و اجنه و روح های پلید و شیطانی نیز برای رسیدن به اهداف خود استفاده می‌شود؛ و در نهایت معنای شیطان پرستی؛ پرستش قدرت پلیدی است.
به طور کلی دو تعریف برای گروه‌های شیطان پرستی در نظر افراد وجود دارد؛
تعریف اول : هر گروهی که شیطان را (مشابه شیطان تعریف شده در دین مسیحیت که عاری از مفاهیم غیرطبیعی مربوط به پلیدی و زشتی است یا یک شیطان انتزاعی) به عنوان خدا قبول داشته باشد و آن را عبادت کند که معمولا از آن به عنوان الهه سیاه نیز یاد می‌کنند و منتسب به طبیعت حقیقی انسان می‌نامند.
تعریف دوم : گروه‌هایی که از دین مسیحیت تبعیت نکرده و یا عیسی را با خصوصیاتی که در دین مسیح تعریف شده است قبول ندارند. این تعریف معمولاً توسط بنیادگرایان مسیحی مورد استفاده قرار می‌گیرد و بر مبنای این تعریف بسیاری از گروه‌ها را شیطان پرست می‌نامند.                                         * تاریخچـه شیطان پرستـی
شاید عده ای شیطان پرستی را آئینی مدرن و نهایتا مربوط به قرن های گذشته می دانند اما واقعیت چیز دیگریست. شاید بتوان تاریخچه شیطان پرستی را به قرون اولیه پیدایش آدمی نسبت داد.
البته شواهد به دست آمده این حرف را تصدیق می‌کند که شیطان پرستی در نواحی امریکای لاتین، امریکای جنوبی و آفریقای مرکزی به قرنها پیش از میلاد مسیح برمی‌گردد.
در اکتشافات امریکای جنوبی یکی از قبایل این قاره که اعتقاد بسیاری به خوب و بد داشتند شیطان را می پرستیدند و حتی انسان هایی را برای شیطان قربانی می‌کردند.
مکان های انجام مراسم قربانی هنوز وجود دارد و اجساد مومیایی به دست آمده و نوع کشته شدن ها نشانگر قربانی شدن این انسانها (که در آنها بیشتر زنان به چشم می‌خورند) است.
در آفریقای مرکزی و در دشتها و کویرهای سوزان این قاره نیز در قبایلی که معروفترین آن قبیله اوکاچاست،
شیطان به عنوان قدرت مطلق زمین و آسمان و پدید آورنده آن و خدای خشم و نفرت پرستش می‌شد و حتی قربانی هایی نیز در مواقع خاص به آن اهداء می‌شد. آنان براین باورند که شیطان به جهت حکومت 666 سال قبل از خلقت، بر بشر برتری دارد .
بیان این نکته ضروری است که زمان قربانی کردن انسانها در برابر شیطان لحظه های خاصی بوده است.
تاریخچه شیطان پرستی به سالهای بسیار دور بر می‌گردد که بعدها این آیین و سنت به صورتهای دیگر نمود پیدا کرد که چیزهایی از گذشته چه با تحریف و چه بدون تحریف دست به دست در حال عبور همراه با زمان است.
البته شیطان پرستی به هنگام پیدایش زبان و خط و زمان مادها ، سومریان، بابلیان و ... نیز ادامه داشت تا این که شکل نوین آن به وجود آمد. 
مبدا شیطان پرستـی
مبدا شیطان پرستی قدیمی همانطور که گفته شد به قرون اولیه آدمی بر می گردد. در زمانهای قدیم انسانها در برابر هر چیزی که قدرت مقابله با آن را نداشتند و از درک آن عاجز بودند، تسلیم می‌شدند و سجده می‌کردند.
شیطان پرستی قدیمی بر اساس سنتهـای خداپرستــی و شیطان پرستی واقع نشده است و نمی‌تواند اینگونه باشد که آنها برای اینکه در مقابل قدرتی بزرگ سجده کنند.
مسلما این قدرت در شب از عظمت مخصوصی برخوردار بوده است و به ستایش و پرستش موجودی فوق طبیعی و دهشتناک که قدرت فوق العاده ای دارد می‌پرداختند که مبدا شیطان پرستی قدیمی را به وجود آورد.
شیطان پرستی جدید را پاره ای از انگلیسیان که گفته می‌شود از نجیب زادگان بودند به راه انداختند برای اینکه از قدرت شیطان و قدرت تاریکی بهره ببرند و پس از آن مراسم شیطان پرستی نوین برگزار می‌شود.
تغییرات بسیاری نسبت به شیطان پرستی قدیمی و قرون وسطایی وجود داشت؛ اما به هر حال استفاده از قدرت شیطان همچنان باقی مانده است و این چیزیست که نمی‌توان خط بطلانی بر روی آن کشید.
سیر تاریخی شیطان پرستی:
شیطان پرستی قدیمی : شیطان پرستی قدیمی شیطان پرستی ای است که به قرون وسطا برمی‌گردد،؛ با اینکه همانطور که در تاریخچه شیطان پرستی ذکر گردید شیطان پرستی به قبل از میلاد مسیح برمی‌گردد اما اصولا شیطان پرستی قدیمی را مربوط به قرون وسطا می‌دانند.
موضوعی که امروزه درباره شیطان پرستی قدیمی وجود دارد و در برخی کتابها دیده می‌شود به این مطلب برمی‌گردد که اصولا شیطان را کلیسا به وجود آورد تا تمام بدیها و پلیدیها را به آن نسبت دهد تا به نوعی خدمتی به بشریت کرده باشد ! این ، البته نظریه ای است که آن چنان نمی‌تواند درست باشد و انسان را حداقل از لحاظ فکری ارضا کند زیرا پیش از مسیحیت و در زمان های حضرت ابراهیم (ع) و حضرت موسی (ع) و حتی پیش تر شیطان پرستی وجود داشته است.باید اذعان داشت چیزی به عنوان شیطان مسلما وجود دارد چون اگر نبود هیچ وقت آدم و حوا به زمین سقوط نمی‌کردند. پس نظریه فوق را می‌توان نسبت به مسیحیت و کلیسا مغرضانه خواند.
شیطان پرستی قدیمی از لحاظ معنی و از لحاظ اعمال مسلما با شیطان پرستی کنونی بسیار تفاوت دارد. شاید بتوان گفت چیزی که به عنوان شیطان پرستی امروزه در جوامع گوناگون قرار دارد شیطان پرستی قدیمی یا قرون وسطایی است که این شیطان پرستی به طور کلی محکوم شده است.
شیطان پرستی جدید با آن به مبارزه برخاسته است اما خوب هنوز عده زیادی آن را قبول دارند و به آن احترام می‌گذارند و قوانین آن را اجرا می‌کنند.
شیطان پرستی قدیمی استفاده از کمک شیطان در کارهای زیان آور و کمک به برخی پادشاهان در جنگها بوده است و حتی همسر پادشاه فرانسه برای نجات شوهر خود از مرگ مراسم شیطان پرستی قرون وسطایی را انجام داد.
شیطان پرستی قدیمی اعتقاد دارد که شیطان وجود دارد و قدرت او عظیم ترین قدرت بر روی جهان است.
اصل شهوترانی و ارضای جنسی اصل لاینفک این مراسم است. شیطان پرستی قدیمی مخالف با مسیحیت و کلیسا است و دقیقا در مراسم خود اعمال ضد مسیحیت را انجام می‌دهد.
آنها به مسیحیت و کلیسا اعتقادی ندارند و آنها را عامل بدبختی مردم می‌دانند. آنها می‌گویند مسیح پیامبری بود که باید زمین را آباد می‌کرد و مردم را به راه راست می‌برد اما تنها کاری که انجیل انجام داده دروغگویی و رواج بدی در جامعه است ! آنان قربانی کردن انسان را امری ضروری برای آرامش و احترام به شیطان می‌دانند.
در این میان دختر بچه ها بهترین قربانی برای شیطان هستند. ریختن خون در این مراسم نشانه تقدس این مراسم است ( همانند نوشیدن شراب در عشای ربانی مسیحیت که به عنوان نشانه تقدس و خون مسیح است.
شهوترانی در این مراسم از کارهایی است که باید بدان پرداخته شود چون در شیطان پرستی قدیمی ارضای حس جنسی یکی از مهم ترین عوامل است.البته با توجه به اینکه شیطان پرستان قدیمی بدترین اعمال را برای مبارزه با خدا، مسیح و شیطان انجام می‌دادند لذا امور جنسی نیز به بدترین و فجیع ترین نوع انجام می‌گرفت.
آنان به جهنم اعتقادی نداشتند و می‌گفتند جهنم همین دنیایی است که در آن زندگی می‌کنیم ؛ بر همین اساس بدترین اعمال را در مراسم خود انجام می دادند .
. شیطان پرستان قدیمی شیطان را موجودی با هویت خارجی می‌دانند.                                                    شیطان پرستی جدید   
شیطان پرستی جدید در انگلستان به وجود آمد و البته زیاد نیز تعجب برانگیز نیست زیرا انگلیس یکی از کشورهایی است که جادوگرانی بسیاری داشته است و البته وجود اهالی باستانی آسیای میانی و خاورمیانه و همچنین اهالی یونان باستان در انگلیس ثابت شده است.از اکتشافات در برخی محل های برگزاری مراسم شیطان پرستی و جادوگری در انگلیس نظیر محل استون هنج آثاری از تمدن ایران و یونان پیدا شده است.
همچنین در کتب شیطان پرستی و جادوگری ، کلمات عبری ، یونانی و فارسی وجود دارد البته نه به صورت کنونی.
شیطان پرستی جدید بر خلاف شیطان پرستی قدیمی اعتقادی به وجود شیطان خارجی ندارد بلکه شیطان پرستی جدید شیطان را در طبیعت و در وجود هر انسانی می‌داند و این باطن هر کسی است که شیطان در آن وجود دارد و مراسم شیطان پرستی جدید مراسمی است برای دعوت از شیطان باطنی و حس اهریمنی درونی است که با اعمال جنسی آرام و ارضا می‌شود.
آنان جسم پرست هستند و اعتقاد دارند هر آنچه وجود دارد مدیون آدم است.دیگر این که انسان باید کامل ترین لذت جسمانی و جنسی را در این دنیا ببرد.گزارش ایسکانیوز می افزاید، آنان معتقدند بعد از مرگ ، روح کسانی که لذت جسمانی لازم را نبرده اند به این دنیا برمی‌گردد و لذت جنسی خود را کامل می‌کند.

انواع شیطان پرستی از نظر ایدئولـوژی
شیطان پرستی جدید آیینی است دارای شباهت هایی به اومانیسم که انسان را برترین موجود می داند و او را تنها در برابر خود مسئول می داند:
«آنتون لاوی» می گوید : خدای باعظمت و با شکوهی وجود ندارد، و جهنمی که در آن گناهکاران کباب می شوند هم نیست.اینجا و حالا روز شکنجه و سختی ماست ! حالا و اینجا روز خوشی ماست ! اینجا و حالا فرصت ماست ! این روز، این ساعت را انتخاب کن که زندگی رهایی بخشی نیست !"

شیطان پرستی جدید به خدایی اعتقاد ندارد و شیطان را تنها نوعی کهن نماد ( archetype ) می داند و انسانها را تنها در برابر خود مسئول می‌داند و اعتقاد دارد که انسان به تنهایی می تواند راه درست و غلط را تشخیص دهد به همین دلیل هم این اعتقاد بیشتر به عنوان یک اعتقاد فلسفی شناخته می شود .
شیطان در این اعتقاد نماد نیروی تاریکی طبیعت ، طبیعت شهوانی ، مرگ ، بهترین نشانه قدرت و ضدمذهب بودن است. 
بسترهای شیطان‌پرستی در غرب
1. فلسفه یونانی
یکی از مواردی که اغلب ، کارشناسان فرق و مذاهب در خصوصی تحلیل شیطان‌گرایی از آن بهره‌برداری می‌نمایند ، دیدگاه ادیان نسبت به مساله « شیطان » و معرفت خاصی دینی نسبت به این شر مطلق است .
در همین رابطه نیز ادعای لاوی در استناد به ذهنیات موهن خود مبنی بر تغییر واژه یونانی (Devil) یا شیطان به devil و انتساب آن به زبان سانسکریت که آن‌گاه معنای الهه می‌یابد قابل توجه است . در واقع نظریه‌پردازان طریقت گمراهی مذکور دست به مغالطه‌ای می‌زنند و سپس در بستر آن به تبیین نظریاتشان می‌پردازند .
بخش دوم ارتباط شیطانیسم یا فلسفه یونانی نیز در نگاه به اسطوره‌‌ها ، ‌افسانه‌ها و خدایان یونان باستان است . همانطور که در بخش قبلی نیز اشاره شد از یکسو میل به پرستش که امر فطری و طبیعی است و از سوی دیگر بنای فکری گروه قابل توجهی از ایشان منجر به آن می‌شود تا از « ‌درد بی‌خدایی به خدایان دروغین » پناه ببرند .
2. پروتستانیزم

کلیسای کاتولیک و نهاد مستهلک آن طی 10 قرن فجایع اخلاقی ، ‌عقیدتی ، سیاسی ، ‌اجتماعی و اقتصادی را علیه غرب به راه انداخت . پس از اقدام مارتین لورتر و کالوین در اعلام« ‌خریداری شدن جهنم »  جامعه مسیحیان به صورت افسار گسیخته و با جهتی کاملا غیر‌‌دینی رویکردهایی را نسبت به مولفه‌های فوق اتخاذ کردند .
باید توجه داشت که عده‌ای از شیطان‌گرایان نیز قصد دارند که با ارجاع مستقیم تاریخ تشکیل‌شان به سال 1565 در حقیقت دست به نوعی تاریخ‌سازی بزنند که فاقد عنصر استناد است.
ما ضروری است یادآور شویم که ریشه‌ای اولیه این حرکت انحرافی به دوران رنسانس یا همان تاریخ ادعایی می‌رسد اما در آن دوره گزارش تاریخی مستندی از شیطان‌گرایی وجود ندارد ، بلکه برخی افراد با ادعایی از دل سپردن به شیطان‌سعی در راه‌اندازی یک حرکت انتقادی علیه کلیسا را داشتند.
4. افول معنویت

آنگاه که چراغ عالم افروز معنویت رو به افول نماید ، بدیهی است که انواع و اقسام منحرف‌ترین سراب‌هایی رخ نموده و انسان معاصر را به دام بلا می کشاند .
در این محور باید تاکید شود که تعویض جای معنویت و نقش خداوند با آموزه‌های مستعمل و فرسوده امروزی یکی از علل اصلی شکل‌گیری این گروه‌ها بوده‌است .
باید اشاره کرد که موسسان شیطان‌گرایی علی‌الخصوص لاوی به صورت جدی تحت تاثیر فلاسفه پوچ‌گرا و بدون معنویتی همچون « نیچه » بوده‌اند .
5رمانس گرایی                                                                                      رمانس گرایی در جهان غرب عمدتا با اسطوره‌گرایی در جهان اسلام و یا آئین‌ شرق ارتباط کپی‌گرایانه دارند .
بدین معنا که غربیان به دلیل احساس نیاز به وجود قهرمان شخصیت‌‌های تخیلی و دروغین با قدرت‌های نیک و بد آفریدند تا خلاء ناشی از عدم حضور اسطوره‌ها را در فرهنگ جبران نمایند.
از این منظر میل به قهرمان یک رمانس شدن همیشه در روح و روان و اندیشه انسان غربی وجود دارد آنقدر که حاضر است برای آن حتی به « شیطان » هم بدل شود .

 1انواع و رویکردهای شیطان پرستی                                                1شیطان پرستی فلسفی
این نوع گرایش عبارت است از اینکه محور و مرکز عالم انسان است‌. این شاخه از شیطان‌پرستی به پایه‌گذاری این فرقه به آنتوان لاوی نسبت داده می‌شود.او کسی بود که کلیسای شیطان را تأسیس کرد (اولین سازمانی که از لغت شیطان پرستی فلسفی استفاده نمود) در نظر شیطان پرستان فلسفی، محور و مرکزیت عالم هستی، خود انسان است، و بزرگترین آرزو و شرط رستگاری این نوع از شیطان پرستان برتری و ترفیع ایشان نسبت به دیگران است. شیطان پرستان فلسفی عموماً خدایی برای پرستش قائل نمی‌دانند و به زندگی غیر مادی بعد از مرگ نیز عقیده‌ای ندارند. به هرحال زندگی این گروه از شیطان پرستان عاری از روحیه مذهبی و معنویت نیز نیست.
در نظر شیطان پرستان فلسفی، هر شخص خدای خودش است. آنها با تکیه بر عقاید انسانی وابسته به دنیا، مطالب مربوط به فلسفه عقلانی را عبث می‌شمارند و به آنها به دید ترس از مسائل ماوراء الطبیعی می‌نگرند و تنها به وسیله آن، یک زندگی عقیم و تنها بر مبنای “جهان واقعی” را تشکیل می‌دهند. به طور شفافی، آموزه‌های شیطان پرستان فلسفی قدمتی بیشتر از کلیسای لاوی دارد. اگر چه این تصوری از شیطان است، ولی با موقعیت واقعی او تقابل دارد چرا که این تعالیم از آموزه‌های یهودی-مسیحی نشئات گرفته‌است و شیطان را بدلیل خصوصیاتش پلید نگاشته‌است
2شیطان‌پرستی لاویی
این نوع از شیطان پرستی بر مبنای فلسفه? آنتوان‌لاوی که در کتاب انجیل شیطان تشکیل شده‌است. لاوی موسس کلیسای شیطان بود و تحت تأثیر نوشته‌های نیچه، آلیستر کرالی، این رند، مارکی دو ساد، ویندهام لویس، چارلز داروین، آمبروس بیرس، مارک تواین و بسیاری دیگر بوده‌است. شیطان در نظر لاوی موجودی مثبت بوده در حالی که تعالیم خداجویانه کلیساها را مورد تمسخر قرار داده و به مسائل جهان مادی نیز اعتنایی ندارد.یک شیطان پرست لاویی، خود را خدای خود می‌داند، آیین مذهبی این گروه از شیطان پرستان بیشتر شبیه به فلسفه میجیک کراولی با دیدی جلو برنده به سمت شیطان پرستی است. یک شیطان پرست لاویی مدعی آن است که کسانی که خودشان را با شیطان پرستی هم ردیف می‌دانند باید به طرز فکر گروهی خواص وفادار نباشند و آنها را از لحاظ اخلاقی قبول نداشته باشند. و در ازای آن گرایش‌های انفرادی داشته باشند و من تبع باید به طور دائمی یک سر و گردن بالاتر از کسانی باشند که خود را از لحاظ اخلاقی، قوی می‌دانند و در بشر دوستی خود، بدون تامل عمل کنند.
3شیطان پرستی دینی
این نوع شیطان پرستی شبیه شیطان پرستی آنتون لاوی است اما با این تفاوت که در این نوع شیطان گونه‌ای جنبه خدایی و متافیزیکی دارد و این جنبه برداشته شده از ادیان ابراهیمی ، افسانه‌ها ، آیین‌های متفاوت و یا صرفا ساخته شده ذهن پیروان آن می‌باشد. این فرقه شیطان پرستان، به دوران تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا مربوط می‌شوند
4 شرپرستان
  این نوع شیطان پرستان معمولاً متهم هستند که به اعمالی از قبیل «خوردن نوزادان»، «کشتن گوسفندان»، «قربانی کردن دختران باکره» و «نفرت از مسیحیان» هستند. این طرز فکر در کتاب «مالیوس مالیف
یکاروم» دسته بندی شده‌است.]کتابی که در دوران تفتیش عقاید توسط کلیسا (????) تالیف شد و در واقع هرگز به طور رسمی مورد استفاده قرار نگرفت، کتاب حاوی مطالب خرافی از جن گیری و جادوگری و مطالبی از این دست است. ترجمه لغوی نام کتاب پتک جادوگران است
فلسفه شیطانی                                                                              شیطان در ? جمله شیطانی منسوب به لاوی خلاصه می‌شود:
1شیطان می‌گوید دست و دلبازی کردن بجای خساست.
2شیطان می‌گوید زندگی حیاتی بجای نقشه خیالی و موهومی روحانی.
3شیطان می‌گوید دانش معصوم بجای فریب دادن ریاکارانه خود.
4شیطان می‌گوید محبت کردن به کسانی که لیاقت آن را دارند بجای عشق ورزیدن به نمک نشناسان.
5شیطان می‌گوید انتقام و خونخواهی کردن بجای برگرداندن صورت. (اشاره به تعالیم مسیحیت که می‌گوید هرگاه برادری به تو سیلی زد، آن طرف صورتت را جلو بیاور تا ضربه‌ای به طرف دیگر بزند)
6شیطان می‌گوید مسئولیت پذیری در مقابل مسئولیت پذیران بجای نگران بودن خون آشام‌های غیر مادی
7شیطان می‌گوید انسان مانند دیگر حیوانات است، گاهی بهتر ولی اغلب بدتر از آنهایی است که روی چهار پا راه می‌روند، بدلیل آنکه انسان دارای خدای روحانی و پیشرفت‌های روشنفکرانه، او را پست‌ترین حیوانات ساخته‌است.
8شیطان بیشتر آن چیزهایی که گناه شناخته می‌شوند را ارائه می‌دهد، چون که تمام آنها به یک لذت و خوشنودی فیزیکی، روانی یا احساسی منجر می‌شوند.
9شیطان بهترین دوست کلیساست چرا که در میان تمام این سالها وجود شیطان دلیل ماندگاری کلیساها است.
و در مقایسه با این جملات، لاوی 10 گناه شیطانی را نیز نام برده‌است :
1حماقت      2ادعا        3تظاهر            4 نفس گرایی (انتظار بازپس گرفتن از دیگران، آنچه به آنها داده‌اید)        5 خود را فریب دادن         6 پیروی از رسوم و عقاید دیگران 7روشن بینی ناکافی           8 فراموش کردن ارتدکسی گذشته (به طور مثال، قبول کردن چیزی قدیمی در بسته بندی جدید، به عنوان نو)          9 غرور و افتخار بی حاصل (مانند غروری که هدف شخصی را از درون می‌پوساند)        10 کمبود محسنات.                                                                                                                                                
لاوی ?? قانون شیطانی را نیز وضع کرد، که در حالی که نظام نامه‌ای اخلاقی نیست، ولی راهنمایی‌های کلی برای زندگی شیطان پرستی را ارائه کرده‌است :
1هرگز نظراتت را قبل از آنکه از تو بپرسند بازگو نکن.
2هرگز مشکلاتت را قبل از آنکه مطمئن شوی دیگران میخواهند آن را بشنوند بازگو نکن.
3وقتی مهمان کسی هستی، به او احترام بگذار و در غیر این صورت هرگز آنجا نرو.
4اگر مهمانت مزاحم تو است، با او بدون شفقت و با بیرحمی رفتار کن.
5هرگز قبل از آنکه علامتی از طرف مقابلت ندیده‌ای به او پیشنهاد نزدیکی جنسی نده.
6هرگز چیزی را که متعلق به تو نیست برندار، مگر آنکه داشتن آن برای کس دیگری سخت است و از تو میخواهد آن را بگیری.
7اگر از جادو به طور موفقیت آمیزی برای کسب خواسته هاید استفاده کرده‌ای قدرت آن را اعتراف کن. اگر پس از بدست آوردن خواسته‌هایت قدرت جادو را نفی کنی، تمام آنچه بدست آوردی را از دست خواهی داد.
8هرگز از چیزی که نمیخواهی در معرض آن باشی شکایت نکن.
9کودکان را آزار نده.
10حیوانات -غیر انسان- را آزار نده مگر آنکه مورد حمله قرار گرفته‌ای یا برای شکارشان.
11وقتی در سرزمینی آزاد قدم بر میداری، کسی را آزار نده، اگر کسی تو را مورد آزار قرار داد، از او بخواه که ادامه ندهد. اگر ادامه داد نابودش کن.


90/4/9::: 8:56 ع
نظر()
  
  

استفاده از نخ‌های متفرقه مثل نخ‌های قرقره یا نخ‌های پلاستیکی و... ‌برای سلامت لثه بسیار خطرناک‌ است چون می‌تواند باعث پارگی لثه و آسیب به الیاف نگهدارنده دندان شود...


 

در‌ داروخانه‌ها انواع گوناگونی از نخ‌دندان به فروش می‌رسد. از بین نخ‌های گوناگون دندان می‌توان علاوه بر نخ‌های معمولی به نخ‌های موم‌دار، ‌نخ‌های طعم‌دار، ‌نخ‌های فلوراید‌دار، ‌سوپرفلاس‌ها، ‌نوارهای دندانی و نخ‌دندان‌های دسته‌‌دار اشاره کرد. ‌نخ‌دندان یا دنتال فلاس نواری ساخته شده از تارهای بسیار نازک نایلون یا پلاستیک (تفلون یا پلی‌اتیلن) است که برای خارج‌کردن ذره‌های مواد غذایی باقی‌مانده و غشاهای نازک و مضر ساخته شده از میکروارگانیسم‌ها یا پلاک، از بین دندان‌ها به‌کار می‌روند. ‌با عبور دادن نخ‌دندان از میان دندان‌ها، ‌کناره‌های دندان به خصوص در نواحی نزدیک به لثه، از مواد فاسدکننده پاک می‌شود.

بهترین نخ‌دندان برای هر فرد، نخی است که به راحتی از بین دندان‌های وی عبور کند و رشته‌رشته و پاره نشود. دندان‌پزشکان استفاده از نخ‌های رشته‌ای با سر پرز‌دار را برای دندان‌های روکش‌دار و دندان‌های ارتودنسی شده توصیه‌ می‌کنند. نخ‌های موم‌‌دار برای افرادی که دندان‌های بسیار فشرده ‌دارند و نخ‌های معمولی به سختی به ناحیه بین‌دندانی‌شان وارد می‌شود، مناسب هستند.

‌گونه‌ای از نخ‌دندان‌ها نیز با کمک دسته‌ای نگه‌داشته می‌شوند. ‌این نخ‌دندان‌ها برای کسانی که نمی‌توانند به خوبی از نخ‌دندان‌های معمولی استفاده کنند مثل کودکان یا افرادی که بیماری‌های مفصلی و ناتوانی‌های جسمی ‌دارند، پیشنهاد می‌شود. شما باید از بین این مجموعه متنوع نخ‌های دندانی، ‌با توجه به شرایط‌تان، ‌یکی را انتخاب کنید. ‌شاید لازم باشد از دندان‌پزشکتان نیز در این مورد راهنمایی بگیرید.

اگر از نخ دندان استفاده نکنید، پلاک که لایه نازکی از میکروب و باکتری است، بین دندان‌ها که مسواک از تمیز‌کردن آن عاجز است، باقی‌ خواهد ماند. بیشترین پوسیدگی‌ها هم در همین ناحیه اتفاق می‌افتد. طی زمان، ‌انواع خطرناک‌تری از باکتری‌ها در رسوبات لانه می‌کنند و با ترشح مواد سمی باعث خارش و سوزش لثه‌ها می‌شوند و اگر درمانی انجام نشود، احتمال ابتلا به «پیوره لثه» نیز وجود‌ دارد.
بهترین زمان استفاده از نخ‌دندان، هنگام مسواک‌زدن است. یعنی شروع مسواک‌زدن بعد از کف کردن و خمیر دندان، از نخ‌دندان استفاده کنید و بعد دوباره مسواک‌زدن را ادامه ‌دهید. ‌این بهترین روش است ‌اما اگر حوصله چنین کاری را ندارید، قبل از مسواک اول با نخ‌دندان لای دندان‌ها را خوب تمیز کنید، بعد مسواک بزنید. یک بار نخ‌کشیدن دندان‌ها در پایان روز هم کفایت می‌کند.
 
گردآوری : گروه سلامت سیمرغ
www.seemorgh.com/health
منبع : salamat.ir


  
  

عینک‌آفتابی استاندارد باید UV??? داشته باشد و در افرادی که چشم‌های ضعیفی ندارند باید نور بین ?? تا ?? درصد از چشم آنها عبور کند.
 
 
 
محمد آقازاده‌امیری با بیان اینکه بیشترین تابش اشعه UV خورشید بین ساعت ?? تا ?? بعداز‌ظهر است، اظهار داشت: در این ساعات باید برای جلوگیری از ورود این اشعه به چشم از عینک‌آفتابی استفاده کرد.
 
 
* هر چه عینک‌آفتابی تیره‌تر باشد نور کمتری از چشم عبور خواهد کرد
 
وی ادامه داد: عینک‌آفتابی استاندارد باید UV??? داشته باشد و در افرادی که چشم‌های ضعیفی ندارند باید نور بین ?? تا ?? درصد از چشم آنها عبور کند؛ هر میزان که عینک‌آفتابی تیره‌تر باشد نور کمتری از چشم عبور خواهد کرد.
 
 
رئیس انجمن علمی اپتومتری ایران افزود: عینک آفتابی استاندارد باید از زیر ابروها تا نزدیک گونه‌ها را پوشش دهد؛ توصیه می‌شود عینک‌های افتابی از مراکز معتبر تهیه شود چرا که خرید عینک آفتابی از دستفروشان تنها موجب آسیب رسیدن به چشم‌ها می‌شود.
 
*عینک‌‌های آفتابی غیر استاندارد باعث سوزش چشم می‌شود
 
آقازاده ‌امیری در خصوص نحوه تشخیص عینک‌آفتابی غیراستاندارد عنوان کرد: اگر انگشت خود را به روی شیشه عینک آفتابی بکشیم و در این حال شیشه به داخل فرو رود، متوجه خواهیم شد که عینک آفتابی غیراستاندارد است.
 
 
وی تأکید کرد: از علائم عینک‌‌های آفتابی غیراستاندارد می‌توان به سوزش ، خارش ، سردرد ، خشکی چشم و پستی و بلندی دید اشاره کرد.
 
رئیس انحمن علمی اپتومتری ایران گفت:  دستفروشان و بعضی از مراکزی که اقدام به فروختن عینک‌های آفتابی می‌کنند، شاهد این هستیم که از دستگاه‌های تست UV نیز استفاده می‌کنند و افراد بر این باورند که عینک آفتابی UV خریده‌اند در حقیقت این دستگاه‌ها قلابی بوده و پس از مدتی UV عینک از بین می‌رود.
 
 
آقازاده‌ امیری با بیان اینکه توصیه می‌شود افراد برای تهیه عینک‌‌های آفتابی استاندارد تنها به مراکز اپتومتری که از سوی وزارت بهداشت مجوز دارند مراجعه کنند، ادامه داد: بعضی از مراکز ارائه عینک‌های آفتابی استاندارد از وزارت بازرگانی مجوز دارند ولی عینک‌های آفتابی مناسب با چشم افراد را ارائه نمی‌دهند.
 
 
 
گردآوری : گروه سبک زندگی سیمرغ
www.seemorgh.com/lifestyle
منبع : eramnews


  
  

زیبایی با سن‌وسال، میانه خوبی ندارد. سن که بالا می‌رود، پوست خراب می‌شود. این یک قانون است. کم‌کم سروکله چیـن‌وچـروک‌ها هم پیدا می‌شود و زیبایی، هر روز بیشتر از دیروز،...
 

زیبایی با سن ‌و سال، میانه خوبی ندارد. سن که بالا می‌رود، پوست خراب می‌شود. این یک قانون است. با افزایش سن، پروتئین‌های پوست تحلیل می‌روند و خاصیت ارتجاعی پوست کم می‌شود. کم‌کم سروکله چیـن‌وچـروک‌ها هم پیدا می‌شود و زیبایی، هر روز بیشتر از دیروز، تهدید می‌شود.اگرچه نمی‌شود جلوی افزایش سن را گرفت، اما متخصصان تغذیه می‌گویند با رعایت یک برنامه غذاییِ سنجیده و حساب‌شده، می‌شود سرعت و شدت تخریب پوست را کاهش داد. به عقیده آن‌ها، این قفلِ زیبایی را فقط یک کلید باز می‌کند: رعـایت یک رژیـم غـذایی غنی از آنتی‌اکسیـدان، ویتـامین c، ویتـامین e، سلنـیوم، ویتـامین a، اسیـدهای چرب امگا- 3 و آب و ... رژیم 3 روزه زیر، نمونه‌ای از همان «کلیدهای تغذیه» است که می‌تواند «قفل زیبایی» را باز کند. به امتحانش می‌ارزد. قبول ندارید؟
روز اول
صبحانه: شیر به همراه بادام و توت
یک لیوان شیر کم‌چرب را با یـک پیمانه تـوت مخلوط کنید، سپـس 1 تا 2 قاشق سوپ‌خـوری خلال بادام یا گردوی خُردشده و 2 قاشـق سوپ‌خوری جوانه گندم به آن اضافه و میل کنید.360 کالری

ناهار: همبرگر به همراه قارچ و کلم بروکلی 140 گـرم همبرگر (گوشت کم‌چرب) را به همراه گــوجه‌فرنگی و کـمی قارچِ تفـت‌داده، به اضــافه یـک پیمانه کـلم بروکلی پخته یا خـام در یـک نـان همبـرگر (در انـدازه استـاندارد) بگذارید و میـل کنیـد. اگـر دلتان خواست، می‌توانیـد از یک قاشـق سوپ‌خوری سس گوجه‌فرنگی هم به عنـوان چاشنی استفاده کنید. 500 کالری

عصرانه: نصف یک انبه و یک لیوان شیر کم‌چرب
برای عصرانه‌تان می‌توانید به جای انبه، از نصف یک طالبی کوچک (گرمک) استفاده کنید و به جای یک لیوان شیر کم‌چرب هم می‌توانید بروید سراغ بستنی؛ البته به همان مقدار، نه بیشتر. 180 کالری

شام: ماهی کبابی به همراه اسفناج و سیب زمینی140 گــرم ماهی کبـاب‌شده (از هر نوع ماهی) را می‌توانید همـراه بــا نصـف یـک سیب‌زمینـی متوسـط پخته و یـک پیمـانه اسفناج پخته یـا کلم بروکلی یـا نخود فرنگی میل کنید. 560 کالری

روز دوم
صبحانه: املت با یک برش نان
نصف یک پیمـانه پیازِ خُــردشده را تفت بدهید و مقـداری هم فلفـل‌دلمه‌ای با کــمی گوجه‌فرنگی (به مقدار دلخواه) به آن اضافه کنید. یک قاشق چـای‌خوری روغن کلزا بریزید و منتظر شوید تا موادتان یک‌دست شود. بعدش تخم‌مرغ‌ها را اضافه کنید: یـک تخم‌مرغ کامل و دو سفیده تخم‌مرغ (ترجیحاً از تخم‌مرغ‌های غنی‌شـده بـا امگــا- 3). وقتـی تخم‌مرغ‌هــا سفت شـد، املتتان آمـاده است و می‌توانید آن را با یـک بـرش نـان میــل کنید.350  کالری
 

ناهار: خوراک ماهی تن
یک کنسرو ماهی تن (180گرم) را پـوره کنید یـا به همـان شکل، روی دو تکه نـان تُست بگذارید. یک قاشـق سوپ‌خوری سـس مایونز کم‌چرب، پیازِ خُـردشده و کمی هم فلفـل سیاه به آن اضـافه کنید. روی هــر کدام، چنـد برش نازک گوجه‌فرنـگی و یک برش کوچـک پنیر کـم‌چـرب (از هر نوع پنیری که دوست دارید) بگذارید و سپس آن‌هـا را داخـل فر قرار دهید تا پنیرها آب شود. ناهارتان آماده است500 کالری
 
عصرانه: آب‌هویج بستنی
یک لیوان آب‌هویج را با یک پیمانه بستنی، مخلوط کنید و بخورید به حساب عصرانه!180 کالری
 

شام: مرغ کبابی به همراه سیب‌زمینی و کلم بروکلی
140 گرم سینه مرغ (بدون پوست) را بپـزید یا در ماهی‌تابه به همراه دو قاشق سوپ‌خوری روغن کلزا یا روغن زیتون و سیرِ خردشده و سبزیجاتِ دلخواهتان سرخ کـنید. سپس آن را به همـراه یک عدد سیـب‌زمینی پخته و یک پیمانه کلم بروکلی (یا اسفناج یا کلم‌پیچ) میل کنید.580 کالری
 

روز سوم
صبحانه: نان و پنیر و گردو یا گوجه‌فرنگی
یک پیمانه پنیـر کم‌چرب (1 درصد) را به همراه 2 قـاشق سوپ‌خوری گردوی خُــردشده یا خـلال بادام و 2 عــدد گوجه فرنگی (یا یک پیمانه توت یا نصف برش انبه) میل کنید.350 کالری

ناهار: مرغ کباب‌شده به همراه سالاد
به 120 گرم مرغ کباب‌شده یا میگوی طبخ‌شده (یـا ماهــی) حدود 30 گرم پنیر پیتزا اضافه کنید و همـراه با سالاد کاهو میل کنید. بـرای چاشنی می‌توانید از 4 قاشـق سوپ‌خوری سـس مایــونـز کـم‌چـرب یـا 1 تا 2 قاشـق سوپ‌خوری سـس مایونـز معمولی استفاده کنید.400 تا 500 کالری
 

عصرانه: یک پیمانه توت‌فرنگی و 20عدد بادام200 کالری
شام : گوشت کم‌چرب سرخ‌شده با برنج
140 گـرم گوشت کـم‌چرب را به دو قسمت تقسیم کنید و آن را با 2 قاشق سوپ‌خوری روغن کلزا تفت بدهید. نصف پیمانه فلفل‌دلمه‌ای، نصف پیمانه نخودفرنگی و 2 عدد تره‌فرنگیِ خردشده هم به آن اضافه کنید و اگر دلتان خواست، سیرِ خردشده و فلفل و نمک هم توی غذایتان بریزید. بعد، آن را با نصف پیمانه بـرنج دم‌کـرده و یک پیمانه اسفناج‌پخته (کلم بروکلی یا کلم‌پیچ) میل کنید. غذای لذیذی است، مطمئن باشید. راستی، می‌توانید بــه جای گوشت، از مـرغ یا میگو هم استفاده کنید. دیگر چه می‌خواهید؟590 کالری
 
توصیه‌ای که نباید یادتان برود
برای استفاده از هر نوع رژیم غذایی برای لاغری، بهتر است با یک متخصص تغذیه مشـورت کنید؛ چون تجربه نشان داده است که اگر کاهش وزنتان شدید و ناگهانی باشد، احتمال بروز چین‌وچروک در پوستتان زیاد می‌شود. علتش هم واضح است: لاغری نابهنگام باعث از بیـن رفتن لایـه‌های چربی زیر پوست می‌شود و این، پوست را در معرض چین‌وچروک قرار می‌دهد.

تا می‌توانید، از سیگار و مـواد مخدر بپـرهیـزید؛ چراکه این دو با از بیـن بردن چربی‌های زیر پوست، زمینه را برای بروز چین‌وچروک‌های پوستی فراهم می‌کنند.

به خودتان مسلط باشید و حتی‌المقدور عصبی نـشوید. آدم‌های عصبی به خاطر استفـاده بیش از حد از عضـلات صـورتشان، باعـث پیدایش تدریجی چین‌وچروک در چهره خود می‌شوند.
هر روز ترکیبی از مواد لبنی و میوه بخورید (مانند هویج‌بستنی، شیر توت‌فرنگی و ...). استفاده از مواد لبنی همراه با میوه‌های حاوی بتاکــاروتن (نظیر زردآلو، هلو، انبه و ...) باعث شـادابی می‌شود و ضمناً از چروک خوردن پوستتان نیز جلوگیری می‌کند.
 
 
گردآوری: گروه سبک زندگی سیمرغ
www.seemorgh.com/lifestyle
منبع: نیک صالحی


  
  

 
حتماً آدم‌ های بسیار باهوش و توانمندی را می‌شناسید که هیچ کار مفیدی انجام نمی‌دهند. آنها ساعت ‌های طولانی کار می‌کنند، به خودشان استرس وارد می‌کنند اما هیچ پیشرفت خوبی نمی‌کنند.
 
 
همه ما در طول زندگی عادت ‌های غیر مفیدی پیدا می‌کنیم که ما را از رسیدن به هدف اصلی زندگیمان دور می‌کند. و معمولاً در این دنیا که با سرعت شگرفی پیش می‌رود، حتی متوجه نمی‌شویم که همان اشتباهات را دوباره و دوباره مرتکب می‌شویم. برای اینکه زندگی متوازن و مفید داشته باشید باید طولانی مدت در کاری که راضیتان می‌کند تلاش نموده و از اشتباهاتی که در زیر عنوان می‌گردد دوری کنید.
 
 
این 8 اشتباه انسان‌های باهوش است و نشانتان می‌دهیم که چطور از این اشتباهات در امان بمانید:
 

1. آنها مشغول بودن را با مفید بودن اشتباه می‌گیرند.
سرعتتان را کندتر کنید و این را به یاد بیاورید: بیشتر چیزها هیچ اهمت خاصی ندارند. مشغول بودن معمولاً یک شکل تنبلی ذهنی است—تنبل فکر کردن و با تنبلی عمل کردن. بخاطر همین است که می‌گویند عاقلانه ‌تر کار کنید نه سخت‌تر.
 
فقط کافی است که یک نگاه به اطرافتان بیندازید. آنها که از همه مشغول‌ ترند بازده کمتری دارند.
افراد پرمشغله همیشه وقت کم می‌آورند. همیشه در تلاش برای رسیدن به سر کار، کنفرانس، میتینگ، جلسات کاری و از این قبیل هستند. معمولاً کم پیش می‌آید که وقت کافی برای خانواده و دور هم بودن داشته باشند، حتی برای خوابیدن هم وقت ندارند.
 
برنامه پرمشغله‌ شان باعث می‌شود احساس مهم بودن کنند اما این فقط یک توهم است.
 
 
راه‌حل : سرعتتان را کم‌تر کنید. نفس بکشید. تعهداتتان را مرور کنید. کارهای مهم را اول برنامه بیاورید. هر زمان فقط یک کار را انجام دهید. از همین حالا شروع کنید. هر دو ساعت یکبار یک وقفه کوتاه برای استراحت داشته باشید. بعد تکرار کنید.
 
 
 

2. یاد می‌گیرند یک کار را چطور انجام دهند اما هیچوقت انجامش نمی‌دهند.
متاسفانه تعداد کمی از آدم‌ها طوری زندگی می‌کنند که به آن موفقیتی که همیشه در رویاهایشان بوده دست پیدا کنند. و این یک دلیل ساده دارد :
 
هیچوقت وارد عمل نمی‌شوند!
 
علم‌آموزی به این معنا نیست که رشد می‌کنید. رشد زمانی اتفاق می‌افتد که چیزهایی که می‌دانید زندگیتان را تغییر دهند. بیشتر آدم‌ها در سردرگمی کاملند. درواقع آنها زندگی نمی‌کنند. فقط روزها را می‌گذرانند و هیچوقت کاری که لازم است را انجام نمی‌دهند—یعنی دنبال کردن آرزوهایشان.
 
مهم نیست که نابغه باشید یا دکترای فیزیک کوانتوم داشته باشید، اگر عمل نکنید نمی‌توانید کوچکترین تغییری در زندگیتان ایجاد کنید. بین دانستن خالی و دانستن و عمل کردن تفاوت زیادی وجود دارد. دانش و هوش بدون عمل هر دو بی‌ ارزش هستند. به همین سادگی!
 
 
راه‌حل : موفقیت در تصمیم به زندگی کردن—جذب خودتان در فرایند دنبال کردن اهدافتان— نهفته است. پس تصمیم بگیرید و وارد عمل شوید.
 
 
 

3. برای بررسی پیشرفتشان معیار سنجش درستی ندارند.
نمی‌توانید چیزی که به درستی آنرا نسنجیده ‌اید را کنترل کنید و چیزی که می‌سنجید آینده شما را تعیین می‌کند. اگر چیزهای درستی را بررسی نکنید نسبت به فرصت‌هایی که برایتان پدیدار می‌شود کور می‌شوید.
 
تصور کنید که در کار تجاری کوچکی که انجام می‌دهید، مقرر کنید که میزان مدادها و گیره های کاغذ که مصرف کردید را حساب کنید. آیا این منطقی است؟ خیر! چون مدادها و گیره‌ های کاغذ معیار خوبی از چیزهای مهم برای یک تجارت نیستند. مدادها و گیره‌های کاغذ هیچ تاثیری در درآمد، رضایت مشتری، رشد بازار و از این قبیل نیستند.
 
اجازه بدهید بعنوان یک مثال عینی از فروشگاه اینترنتی اسم ببریم. بیشتر صاحبین این سایتها که از آن راه زندگی خود را می‌گذرانند، تعداد مشترکین RSS خود را اولین معیار موفقیت سایتشان قلمداد کرده و به دقت آن را بررسی می‌کنند اما نمی‌دانند که تعداد مشترکین RSS یک معیار حیاتی نیست زیرا بیشتر این مشترکین درصد فعالیت بسیار پایینی در سایت میزبان و تولید کننده درآمد آن دارند.
 
اینکه چه چیز را بسنجید آینده شما را پیشبینی می‌کند. باید چیزهایی را بسنجید که مستقیماً به هدف اولیه شما مرتبط باشد.
 
 
راه‌حل : رویکرد مناسب این است که بفهمید هدف اصلیتان چیست و بعد چیزهایی که مستقیماً در رسیدن به آن هدف دخیل هستند را بسنجید. درمورد مثال سایت تجاری، هدف باید "اخذ درآمد از طریق سایت" باشد. و چیزهای کمی که ارزش بررسی را دارند تعداد کلیک‌هایی است که روی تبلیغات، نرخ‌های تبدیل مرتبط، نرخ‌های تبدیل محصولات داخل و فیدبک مشتری/خواننده و از این قبیل می‌باشد.
 
توصیه ما این است که برای تعیین هدف اصلیتان وقت بگذارید، بعد مهمترین موارد برای بررسی کردن را تعیین کرده و بعد بلافاصله شروع به بررسی کنید. به طور هفتگی اعداد را یادداشت کرده و از آن اطلاعات برای ایجاد یک نمودار روند رشد هفتگی یا ماهانه استفاده کنید تا پیشرفتتان را ارزیابی کنید. بعد عملکردهایتان را بنا به پیشرفت بیشتر توسعه دهید.
 
 
 

4. درگیر ایده آل‌سازی همه چیز می‌شوند.
خیلی از ما ایده آل‌گرا هستیم. معیارهای بالایی برای خودمان در نظر می‌گیریم و بیشترین تلاشمان را می‌کنیم. زمان و توجه زیادی را صرف کار/علاقه‌ مان می‌کنیم تا استانداردهای شخصیمان را بالا نگه داریم. عشق ما به بهترین‌ها باعث می‌شود دست به تلاش‌های بیشتر بزنیم، هیچ ‌وقت دست از کار نکشیم و هیچ وقت از پا ننشینیم. و این اختصاص دادن کامل خود به ایده آل‌ها به ما کمک می‌کند به نتیجه دلخواهمان برسیم. البته تازمانیکه این روش ما را اسیر خود نکند.
 
اما وقتی اسیر ایده آل‌گرایی شدیم چه اتفاقی می‌افتد؟
وقتی نتوانیم به استانداردهایی که برای خودمان تعیین کرده‌ایم برسیم، ناامید و دلسرد می‌شویم و نمی‌توانیم با چالش های جدید روبه‌رو شویم و یا حتی کاری که شروع‌ کرده‌ایم را تمام کنید. اصرار ما برای رساندن همه چیز به منتهای درجه عالی بودن باعث تاخیرهای زیاد در کارها، استرش شدید و نتیجه نامطلوب می‌شود.
 
ایده آل‌گراهای واقعی کارها را سخت شروع می‌کنند و برای اتمام آنها هم بسیار سختی می‌کشند.
 
راه‌حل : دنیای واقعی هیچ پاداشی به ایده آل‌گراها نمی‌دهد. دنیا به کسانی پاداش می‌دهد که کارها را انجام می‌دهند. و تنها راه برای انجام کارها این است که 99% مواقع ایده آل انجام ندهیم. فقط با سالها تمرین و غیرایده آل انجام دادن کارهاست که می‌توانیم به بارقه‌هایی از ایده آل دست پیدا کنیم. پس تصمیم بگیرید. وارد عمل شوید. از نتیجه کار درس بگیرید. و این روش را بارها و بارها انجام دهید. این بهترین راه برای دست یافتن به ایده آل‌هاست.
 
 
 

5. قبل از اینکه برای یک فرصت وارد عمل شوند صبر می‌کنند تا 100% برای آن آماده گردند.
این مورد تا حدودی به مورد بالا مرتبط است اما نکاتی دارد که باید جداگانه درمورد آن بحث شود.
یکی از مهمترین چیزهایی که می‌بینیم افراد باهوش را عقب می‌اندازد بی‌میلی خودشان برای قبول کردن فرصت‌ها فقط به این دلیل است که تصور می‌کنند برای آن آمادگی ندارند. به عبارت دیگر، تصور می‌کنند که به دانش، مهارت و تجربه بیشتری نیاز دارند تا بتوانند برای آن فرصت اقدام کنند. متاسفانه، این طرز فکر جلوی پیشرفت را می‌گیرد.
 
واقعیت این است که وقتی موقعیت و فرصتی پیش می‌آید هیچکس هیچوقت 100% آماده نیست. چون بیشتر فرصت‌های زندگی ما را مجبور می‌کند از نظر احساسی و عقلی رشد کنیم. این فرصت‌ها باعث می‌شود از منطقه امنمان پا را فراتر بگذاریم و این یعنی اول کار احساس راحتی چندانی نخواهیم داشت. و وقتی احساس راحتی نکنیم، احساس آمادگی هم نمی‌کنیم.
 
 
راه‌ حل : یادتان باشد که فرصت‌های استثنایی برای رشد و پیشرفت فردی بارها و بارها در طول زندگی اتفاق می‌افتد. اگر می‌خواهید در زندگیتان تغییر مثبت ایجاد کنید، باید از این موقعیت‌ها استفاده کنید، حتی اگر 100% احساس آمادگی برای آن نکنید.
 
 
 

6. خود را با انتخاب‌های زیاد اشباع می‌کنند.
اینجا در قرن 21 که اطلاعات با سرعت نور حرکت می‌کند و فرصت‌های تغییر و پبشرفت به‌نظر بی‌ انتها می‌رسد، برای انتخاب روند زندگی و کار با موقعیت‌های مختلفی روبه‌رو هستیم. اما متاسفانه، زیاد بودن گزینه‌های انتخاب معمولاً موجب بی‌تصمیمی، سردرگمی و بی‌حرکتی می‌شود.
 
تحقیقات مختلفی درمورد کار و بازاریابی نشان داده است که وقتی مشتری با انتخاب ‌های مختلفی از محصولات روبه‌رو باشد، خرید کمتری می‌کند. مطمئناً انتخاب از بین سه گزینه بسیار راحت‌تر از بین سیصد گزینه است. اگر تصمیم برای خرید کردن سخت باشد، بیشتر افراد خسته شده و دست از خرید می‌‌کشند.
به همین ترتیب اگر شما هم خودتان را درمعرض تعداد گزینه‌ های انتخاب زیادی قرار دهید، ذهن ناخودآگاهتان خسته می‌شود.
 
 
راه‌حل : اگر یک خط تولید را می‌فروشید، سعی کنید ساده باشد. و اگر سعی دارید درمورد چیزی در زندگیتان تصمیم بگیرید، وقتتان را صرف ارزیابی آخرین جزئیات هر انتخاب نکنید. چیزی را انتخاب کنید که فکر می‌کنید برایتان مناسب است و آن را امتحان کنید. اگر موثر نبود، چیز دیگری را انتخاب کنید و پیش بروید.
 
 
 

7. در زندگی خود تعادل ندارند.
اگر از آدم‌ها بخواهید آنچه که از زندگی می‌خواهند را برایتان خلاصه کنند، آن را در کلماتی مثل "عشق"، "موفقیت"، "خانواده"، "شناخت"، "آرامش"، "خوشبختی" و امثال آن خلاصه می‌کنند. اما همه اینها چیزهایی کاملاً متفاوت هستند و بیشتر آدم‌ها همه آن را در زندگیشان می‌خواهند. متاسفانه، تعداد زیادی از آدم‌ها برای رسیدن به این اهداف زندگیشان را درست متعادل نمی‌کنند.
 
کسی را می‌شناسم که سال گذشته یکصد میلیون تومان از تجارت خود درآمد کسب کرد اما وقتی با من درد و دل می‌کرد می‌گفت که افسرده است. وقتی از او دلیلش را پرسیدم گفت چون تنها و خسته است و وقت کافی برای خودش اختصاص نداده است.
 
یک نفر دیگر را هم می‌شناسم که همیشه و تقریباً همه روز را در ساحل مشغول موج ‌سواری است. او از آندسته آدم‌های مثبت‌اندیش بسیار شاد است که همیشه نیشش تا بناگوشش باز است. اما در یک وَن می‌خوابد و واقعاً محتاج نان شبش است. نمی‌توانم با اینکه این مرد همیشه شاد به نظر می‌رسد داستان زندگیش را یک زندگی موفق بدانم.
 
اینها دو سبک ‌زندگی تقریباً نامتعادل هستند. میلیون‌ها زندگی دیگر هم مثل اینها وجود دارد.
 
راه‌حل : وقتی زندگی کاریتان (یا زندگی اجتماعیتان، خانوادگیتان و از این قبیل) پرمشغله باشد و همه انرژیتان در آن نقطه متمرکز شده باشد، خیلی راحت تعادل زندگیتان برهم می‌خورد. بااینکه انگیزه اهمیت زیادی دارد اما اگر می‌خواهید کارها درست انجام شود، باید ابعاد مختلف زندگیتان را متعادل کنید. اینکه یک بُعد زندگی را فراموش کرده و بیشتر وقتتان را صرف یک بُعد زندگی کنید، فقط برایتان خستگی و استرس به همراه خواهد داشت.